مکتب اهل بیت(ع) بینشی نو
 
 
اندیشه های آیة الله مرتضی رضوی
 
امام سجاد(ع): وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ: و ایام (عمر) مرا تنها در آنچه که برای آن مرا آفریدی، قرار ده.

لغت: اِسْتَفْرِغْ: صیغۀ امر حاضر از باب استفعال، به معنی: فارغ کن: خالی کن.- وقتی که با حرف «فی» همراه می شود، معنی فارغ بودن از هر چیز و پرداختن به یک چیز معین، را می دهد.

یعنی خدایا مرا از هر فکری، کاری، و از هر پرداختنی، فارغ کن و همۀ وجود و توان مرا در آنچه که برای آن مرا آفریدی، به کار گیر.

گاهی می پرسند: هدف از آفرینش کائنات چیست؟ اصل این پرسش درست نیست. زیرا کائنات بعنوان مجموعۀ واحد، نمی تواند وسیله ای برای هدفی باشد. وقتی از هدف و وسیله پرسیده می شود که دو چیز باشد یکی بعنوان وسیله و دیگری بعنوان هدف. در حالی که در این پرسش همۀ مخلوقات و همۀ موجودات تحت عنوان «کائنات» قرار گرفته و دیگر چیزی نمی ماند که کائنات وسیله ای برای آن هدف باشد. آنچه غیر از کائنات هست، خداوند است؛ خدا نیز اولاً به هیچ وسیله ای نیاز ندارد، ثانیاً نیازمند هیچ هدفی هم نیست. پس باید این پرسش در قالب همان تعبیر اما با حذف دوگانگی میان وسیله و هدف باشد. پس هدف از آفرینش کائنات، خود کائنات است.

در اینصورت نیز بی تردید عنصری از دوگانگی لحاظ می شود، اما نه دو شیئ در برابر همدیگر، بل «فعل» و «ایجاد» یک شیئ در برابر خودش، و در اینصورت هدف از ایجاد کائنات، وجود کائنات می شود.

«آفریدن» فعل خدا است و هدف و محصول این فعل، خود کائنات است.

اما کائناتی که امروز هست، با این کم و کیف، بطور «خلق السّاعه» آفریده نشده، بل در آغاز یک چیز کوچکی ایجاد- «ایجاد»- شده و آن شیئ کوچک بمحض ایجاد، کمّاً و کیفاً در مسیر تکامل حرکت کرده و امروز بصورت هفت آسمان و گسترۀ بس عظیم  شکل گرفته که تنها محتوای آسمان پائین، اینهمه کهکشان ها و فضاهای گستردۀ خلال آنها است.[1]

هدف از «سیر تکامل کائنات» چیست؟ صوفیان می گویند: همه چیز در خط کمال پیش می رود تا به «کمال مطلق» برسد، همه چیز از وجود خود خدا جدا شده اند و می روند که به خود خدا برسند. اما این سخن متناقض است اگر خداوند «مطلق» است- که هست- پس «مطلق» قابل رسیدن نیست. اگر خداوند محدود نیست (که نیست) پس هر چه مخلوق در مسیر کمال برود باز به آن نخواهد رسید. زیرا «رسیدن» بدون «حدّ» معنی ندارد.

بنابراین، هدف از «سیر تکامل کائنات» همان تکامل و سیر در درجات کمال است، نه رسیدن به کمال مطلق. هیچ تغییری، هیچ حرکتی به مطلق نمی رسد و اگر چنین رسیدنی فرض شود، در واقع آن مطلق، مطلق نبوده است.

هدف از آفرینش انسان چیست؟: اگر انسان را پدیده ای در درون کائنات در نظر بگیریم، هدف از آفرینش او نیز در همان هدف از آفرینش کائنات قرار می گیرد. با این تفاوت: این موجود که انسان نامیده می شود بخاطر اینکه روح دیگری نیز به او داده اند- روح فطرت- گل سر سبد کائنات است اگر بر طبق اقتضاهای آن روح عمل کند.[2] و بدترین خار خلقت است اگر مطابق آن عمل نکند.

و اگر انسان را یک پدیده در برابر دیگر پدیده های کائنات در نظر بگیریم، هدف از آفرینش انسان، تحقق و تکوّن یک موجود است که هم در حرکت تکامل سریعترین موجود باشد و هم نماد و سمبل بالاترین کمال، در میان همۀ پدیده های کائنات (حتی بالاتر از فرشتگان) باشد.

قرآن: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»:[3] و خلق نکردم جن و انس را مگر برای اینکه مرا عبادت کنند.

عبادت: خداوند هیچ نیازی به عبادت بندگان ندارد. اگر آفرینش انسان برای عبادت است پس عبادت برای چیست؟ برای پاسخ این سؤال باید ابتدا ببینیم عبادت چیست؟ تا روشن شود که عبادت برای چیست.

عبادت عبارت است از: تنظیم فکر، عقل، اراده، نیروی روحی و جسمی و مسیر رفتارها، بر طبق اقتضاهای روح فطرت. عابد کسی است که روح فطرتش روح غریزه اش را مدیریت کند.

لقب پدید آورندۀ صحیفۀ سجادیه «زین العابدین» است. و ما گمان می کنیم که او بحدّی از دنیا بریده و به آخرت می پرداخت که زیور عبادت کنندگان است. و میان دنیا و آخرت طوری جراحی می کنیم که گوئی دنیا و آخرت ضد همدیگرند. در حالی که هر دو، دو روی یک سکّه اند. آیه ها و احادیث را خوب معنی نمی کنیم، دنیا گرائی یعنی غریزه گرائی و آخرت گرائی یعنی فطرت گرائی. و در این معنی است که دنیای غریزه گرائی از آخرت جدا می شود.

و هدف از بعثت انبیاء و امامت ائمّه نیز همین «عبادت» است که می فرماید: «بعثت بالحنيفية السهلة السمحة».[4] و از امام باقر علیه السلام پرسیدند: مراد از حنیفیت در آیۀ «حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكينَ بِهِ»[5] چیست؟ فرمود: «الْحَنِيفِيَّةُ مِنَ الْفِطْرَةِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ قَالَ فَطَرَهُمْ عَلَى الْمَعْرِفَةِ بِهِ»:[6] حنیفیت از فطرت است، فطرتی که خداوند انسان ها را بر اساس آن آفریده است که آفرینش خدا مبدل نمی شود.[7] و گفت: خداوند انسان ها را بر اساس خدا شناسی آفریده است.[8]

و اولین اقتضای فطرت، تحمید، تسبیح، تکبیر و تعظیم خداوند است. و دومین آن عبارت است از دعا.

و مهمتر این است که: اقتضاهای غریزی بر ضد این اقتضاهای فطری نیست، بل آنچه ضد فطریات است «اشتغال به غرایز» است، که دیدیم امام علیه السلام در جمله پیش، می گوید: «وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ». مشکل انسان، غرایز نیست، بل اشتغال به غرایز است که او را از فطریات غافل می کند.

عبادت و زهد، نه غریزه گریزی است و نه سرکوب کردن غرایز، بل عبادت و زهد عبارت است از مدیریت روح غریزه بوسیلۀ روح فطرت. و زین العابدین اینگونه زین العابدین است.

نتیجه: انسان برای عبادت آفریده شده. و عبادت عبارت است از قرار گرفتن عینی و عملی بر اساس اقتضاهای فطرت. پس هدف از آفرینش انسان پدید آمدن موجودی است که بالاترین نماد و فرازترین سمبل «کمال جوئی» باشد.

این هدف در «قالب کلّی» است. و هدف دیگر از آفرینش انسان این است که سبب ایجاد کمال در دیگران باشد، موجودی باشد با «پیام».

و امام علیه السلام می گوید: وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَه‏: و (خدایا،) ایام (عمر) مرا برای آنچه مرا آفریدی، فارغ کن.

از چه چیز فارغ کند؟ از غرایز؟ نه. بل از اشتغال به غرایز که نتیجه اش غفلت از فطریات است، و در مواردی سرکوب کردن فطریات را در پی دارد. و معنی اشتغال به شرح رفت.

[1] شرح بیشتر در کتاب «تبیین جهان و انسان».

[2] انسان که بدلیل داشتن روح فطرت، گل سر سبد کائنات می شود، ارجمندی و فضیلتش از خود همان روح نیز بالاتر است.

[3] آیۀ 56 سورۀ ذاریات.

[4] نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 15 ص 144.

[5] آیۀ 31 سورۀ حج.

[6] بحار، ج 64 ص 135.

[7] در یکی از مباحث گذشته بیان شد که روح فطرت ضعیف می شود و حتی ممکن است تحت سیطرۀ روح غریزه قرار گیرد، اما هرگز نمیمیرد و از بین نمی رود.

[8] هیچ کسی نمی تواند وجود خدا را انکار کند و نکرده.

منبع: انسان و علوم انسانی در صحیفه سجادیه صص202-206


برچسب‌ها: خداشناسی
 |+| نوشته شده در  شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ساعت 1:11  توسط sultan  | 
  بالا