مکتب اهل بیت(ع) بینشی نو
 
 
اندیشه های آیة الله مرتضی رضوی
 

...کدام مدیر است که در مدیریت او بحران پیش نمی آید؟ مدیر چه شرایطی باید داشته باشد تا در گروه تحت مدیریت او بحرانی رخ ندهد؟

چند خُلق منفی هست که اگر در مدیر باشند گروهش دچار بحران می شود:

1- خُلق خشن.

2- عدم خُلق دلسوزی.

3- خُلق سنگدلی.[1]

و چند خُلق مثبت هست که اگر مدیر دارای آن ها باشد از بحران آسوده می شود:

1- لِینَت رفتاری= نرمخوئی معطوف به هدف.[2]

2- دلسوزی: افراد تحت مدیریت نه سنگ هستند و نه گیاه و نه حیوان، حتی گیاه و حیوان نیز نیازمند دلسوزی هستند.

3- پرهیز از سنگدلی: لیکن بسی دشوار است که خلق سنگدلی در شخصیت کسی باشد و او بتواند از آن پرهیز کند، زیرا «پرهیز» یک رفتار است و سنگدلی یک خصلت درونی؛ خصلت درونی را باید اصلاح کرد و این جا، جای پرهیز نیست.

اساساً فرد سنگدل نباید در سمت مدیریت قرار گیرد حتی در سمت مدیریت جنگ.

4- عفو و بخشش اشتباه و خطا- باز هم معطوف به هدف.

5- مشورت با اعضا در امور- باز هم مشورت معطوف به هدف-[3] و این بس مهم است و در پیشگیری از بحران بالاترین تأثیر را دارد.

قرآن: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلين‏».[4] همۀ خُلق های پنجگانۀ بالا در این آیه آمده اند.[5]

و همین خصلت ها و اِعمال آن ها، اصول مدیریت بحران در حین بحران نیز هستند. لیکن در مرحلۀ بحران یک عامل ششم نیز باید در موضع خودش، اِعمال شود و آن عبارت است از:

6- حکمیت: اگر در حل بحران، اصول پنجگانۀ فوق، سازگار نگشت، نوبت به حکمیت می رسد. اما حکمیت بر دو نوع است:

الف: حکمیت یکجانبه: در یک جانب خود مدیر باشد و در جانب دیگر نماینده (یا نمایندگان) گروه. چنین حکمیتی باید در حضور گروه یا اکثریت گروه انجام یابد. زیرا در این مرحله، عرصه برای بدگمانی ها و شک های منفی، در حادترین صورت آماده می شود. و اگر این حکمیت بدلیل بدگمانی های اعضا نسبت به جلسۀ حکمیت، شکست بخورد، شدید ترین لطمه به روح افزائی لازم وارد می شود و دیگر برگردانیدن این آب رفته به جوی مورد نظر مدیریت، بس دشوار، بل گاهی غیر ممکن می شود. و در صورت ادامۀ کار گروهی به طور روز افزون شدیدتر خواهد شد. و مدیریت این بحران از مدیریت اصل بحران دشوارتر و دست نیافتنی تر خواهد بود.

ب: حکمیت دو جانبه: این بهترین نوع حکمیت است؛ که نماینده یا نمایندگان گروه با نماینده یا نمایندگان شخص مدیر، جلسه حکمیت را تشکیل دهند.

تأکیداً تکرار می شود: نماینده یا نمایندگان شخص مدیر. نه نماینده ای از نهاد دیگر یا از مؤسسۀ دیگر، حتی نه از شرکت یا شخص و یا مؤسسه ای که اصل گروه ذاتاً وابسته به آن است. زیرا در این صورت اساس مدیریت مدیر متزلزل شده و ادامۀ کار برایش سخت دشوار و گاهی غیر ممکن خواهد بود؛ همواره چشم گروه از روی مدیر پل زده و به آن مرکز دیگر دوخته خواهد شد. مدیری که از رویش پل زده شود، دیگر مدیر نیست.

و اگر شرایط طوری باشد و شقاق در حدی عمیق باشد که ضرورت دخالت مؤسسۀ دیگر را ایجاب کند، بهتر است مدیریت در حین بحران یا پس از مدت کوتاهی پس از حل بحران عوض شود.

و به هر صورت، حکمیت آخرین ره چاره است و نباید اولین ره چاره یا ره چارۀ «میان بحران»ی باشد.[6]

سازنده ترین عامل در بحران: وقار و صبر، و پرهیز از خودباختگی، ضروری ترین و سازنده ترین عامل در مهار بحران است. و نکته این است که «پرهیز» به هر معنی، از موارد ارادی بشر است، اما وقار و صبر دو خُلق شخصیتی هستند و کسی که ضعف شخصیتی داشته باشد، فاقد ارادۀ پرهیز از خود باختگی خواهد بود. پس مدیر باید ذاتاً و شخصیتاً اهل وقار و صبر باشد تا دچار خود باختگی نباشد. این عامل از شرایط وجودی شخص مدیر نیز هست.

نهج البلاغه: دربارۀ فرد متقی (= پرهیز کننده از خطا و اشتباه) می گوید: «فِي الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ»:[7] در بحران ها با وقار است و در پیش آمدهای ناگوار صبور است.

امام صادق علیه السلام فرمود: «عَلَيْكُمْ بِالدَّعَةِ وَ الْوَقَارِ»:[8] بر شما باد وقار و پرهیز از درگیری.

مدیر فاقد وقار، خود ندانسته به آتش بحران دامن خواهد زد. رفتارش به جای درمان، نمک به روی زخم خواهد بود.

وقار از صفات مدیر کل کائنات یعنی خداوند است «ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقارا»:[9] چه شده بر شما که از خداوند توقع وقار ندارید.

و امام صادق علیه السلام در دعا می گوید: «سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْوَقَارَ»:[28] خدایا پاک و منزهی تو که دارای صفت عزّ و وقار هستی.

و به ما فرموده اند: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّه‏»:[10] با اخلاق الهی متخلق شوید.

مبانی مدیریت در اسلام ص 253-257

 

[1] فرق است میان سنگدل بودن و دلسوز نبودن، ممکن است کسی سنگدل نباشد اما در مواردی دلسوزی هم نکند.

[2] نه نرمخوئی که آفت هدف باشد.

[3] البته فرض بر این است که هدف نیز انسانی باشد.

[4] آیۀ 159 سورۀ آل عمران- ترجمه: در اثر رحمت خدا، برای شان نرمخو و مهربان شدی، و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو (از مدیریت تو) پراکنده می شدند، پس بر آنان ببخش (عفو را یکی از اصول رفتاریت قرار ده) و برای شان آمرزش بطلب و در کارها با آنان مشورت کن. اما هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش) و بر خدا توکل کن که خداوند اهل توکل را دوست دارد.

[5] این است عناصر آن مدیریتی که عرب های امّیِ بی سواد و بی تمدن را به سروری جهان رسانید.

[6] آیه حکمیت را در سطرهای بالا مشاهده کردیم که در مورد «خانواده» بود. اما پیامش بر اساس دو قاعده شامل مدیریت گروه- تیم، سازمان- نیز می شود:

قاعدۀ اول: در قرآن، مورد مخصص نیست. قاعدۀ دوم: در مواردی که «الغاء خصوصیت» ممکن باشد، پیام عمومیت می یابد.

[7] نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، خطبۀ 186.- فیض 184.

[8] کافی، ج 8 ص 2 ط دار الاضواء.

[9] آیۀ 13 سورۀ نوح.

[10] کافی، ج 3 ص 467 ط دار الاضواء.

[11] بحار، ج 58 ص 129.


برچسب‌ها: مدیر و مدیربت
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۷ساعت 3:14  توسط sultan  | 

«الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»[1]

روشن است که یا باید پدر مدیریت خانواده را به عهده بگیرد، و یا مادر. مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) می گوید: این مسئولیت به عهده پدر است: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء»: مردان برپادارندۀ زنان هستند.

این یک امتیاز برای مرد نیست، بل مسئولیت است؛ در مقام ارزش گذاری میان جان آدمی مذکر و مؤنّث، فرق نگذاشته است آنجا که می فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً»،[2] نگفته است «نفساً مذکّراً» یا «نفساً مؤنثاً».

همچنین است مسئلۀ دیه؛ نه یکصد شتر قیمت و بهای جان مرد است، و نه پنجاه شتر قیمت و بهای جان زن است؛ «مَنْ قَتَلَ نَفْساً» خواه مرد را بکشد و خواه زن را «فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً». قیمت یک فرد انسان قیمت کل انسان ها است. دیه تنها برای ترمیم خلأ و آسیب مالی و اقتصادی است که در اثر قتل پیش می آید. و چون این خلأ اقتصادی در مرگ مرد، بزرگتر است، دیه مرد دو برابر دیۀ زن می شود.

پرسش: در اینصورت به دلیل وفات پدر یا فقدان رشد او، مادر متولی مدیریت خانواده از جمله مدیریت امور مالی آن می شود. پس باید دیۀ چنین زنی با دیۀ مرد مساوی باشد. چرا این مورد به عنوان تبصره در نظام حقوقی اسلام نیامده است؟

پاسخ: قانون برای رفع مشاجرات است، تبصره نیز بر دو نوع است: تبصره ای که به روشن کردن ابعاد مسئله کمک می کند. و تبصره ای که منشأ مشاجرات دیگر می شود خواه بهمراه روشن کردن یک بُعد و خواه بدون آن.

قانونگذار باید از آوردن تبصره هائی که منشأ مشاجرات دیگر است، بپرهیزد. مورد مذکور دربارۀ قتل زنی که مدیریت خانواده را بعهده دارد، به عهده حکومت است که آن خلأ را هم از نظر اقتصادی و هم از نظر مدیریتی، پرکند.

آفرینش، از هر موجودی آن را می خواهد که در طبیعتش قرار داده است؛ مسئولیت «آبستن شدن» را به عهدۀ زن و مسئولیت مدیریت خانواده را به عهدۀ مرد گذاشته است و در همان آیه چرائی این مسئولیت را بیان کرده است؛ یک چرائی آفرینشی و تکوینی، و یک چرائی تشریعی آورده است:

۱- تکوینی: «بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ»: این مسئولیت بخاطر آن است که برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است.

نکات دقیق: الف: نمی گوید «بِما فَضَّلَ الرِّجَالَ عَلَى النِّسَاءِ»: برای آن که مردان را بر زنان برتری داده است. می گوید: انسان ها از جهات متعدد با همدیگر متفاوت هستند و معیار همین تفاوت ها است. چنین نیست که در هر خانواده ای سمت مدیریت با مرد باشد (که شرحش خواهد آمد) سخن را در قالب کلّی آورده و فضل را دلیل مسئله قرار داده است.

ب: معیار را «برتری آفرینشی» برای این مسئولیت تعیین کرده است.

ج: قاعده را کلی آورده تا جوانب دیگر مسئله باز بماند؛ یعنی مواردی نیز هست که زنان در آن ها برتری دارند.

۲- تشریعی: «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ»: به خاطر این که مردان از اموال خودشان هزینه می‌کنند.

نکات: الف: این چرائی و دلیل آوردن نیز، بیان یک علت صد در صد تشریعی نیست. چرا باید مرد مسئولیت مدیریت را بر عهده بگیرد؟ برای اینکه هزینۀ خانواده به عهدۀ اوست. چرائی مسئولیت هزینه نیز به تکوین و آفرینش بر می گردد؛ زن مسئولیت ها و مشغولیت هائی دارد که با مسئولیت هزینه، سازگار نیست.

ب: مسئله باید در فاز علمی در نظر گرفته شود، نه در فاز ژورنالیستی؛ انسان یک پدیدۀ طبیعی و آفرینشی است، بل کل آفرینش در وجود او خلاصه شده است. و نیز هدف از آفرینش، انسان است و هدف از انسان، رشاد است. پس باید در بررسی این مسئله از دچار شدن به دو چیز پرهیز شود:

الف: نگاه به انسان (خواه مذکر و خواه مؤنث) در عرصۀ اجتماعی موجود.

زیرا اجتماع (و چگونگی روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی) به هیچوجه قابل اطمینان نیست و نمی تواند مبنا و معیار داوری ها در این مسئله باشد؛ کم نیست مواردی که در اثر عادت ها، رسوم، فرهنگ ها و روند نادرست پدیده های اجتماعی، جایگاه حقیقی هنجار و ناهنجار مخلوط، بل معکوس می شود. این ماهیت طبیعی و آفرینشی انسان است که باید ماهیت اجتماعی، حقوقی، و هنجار و ناهنجار او را تعیین کند.

ب: اگر بناست انسان بر طبیعت حاکم شود و در طبیعت تصرف کند، تصرف انسان است در طبیعت. نه تصرف انسان در اصول طبیعی آفرینش خود. در این نکته نیز باید از معکوس نگری پرهیز شود.

یکی از فرق های اساسی «رشد رشادی» و «رشد غیر رشادی» همین است؛ انسان باید «به ما هو انسان رشد کند»؛ رشد و پیشرفتی که ماهیت آفرینشی انسان را فدای رشد و پیشرفت کند، از مسیر رشاد خارج شده است. و همین است انحرافی که مدرنیته به آن دچار گشته است.

قوّامون: مرد در خانواده «قوّام» زن است در مدیریت. این فقط در مدیریت خانواده است نه در هر بعدی از ابعاد زندگی و در این مورد مرد برای این مسئولیت برتری دارد. قوّام یعنی «برپا دارنده» با صیغۀ مبالغه برای تأکید بر این توان.

مثال: در طبیعت، یک تاک مو برای قوام و برپا ایستادن خود، نیازمند درخت بید است که به آن تکیه کند، بالا رود و ثمر دهد. وگرنه در زیر علف ها، درختچه ها و درخت ها می ماند نه فقط ثمر نمی دهد بل وجودش نیز به هدف آفرینشی نمی رسد.

در حالی که تاک مو از مفیدترین گیاهان، زیباترین و کارآترین است و درخت بید چندان فایده ای ندارد. نیاز به قوّام دلیل برتری قوّام نیست.

من نه فمنیست هستم و نه طرفدار «تساوی حقوق زن و مرد». زیرا مساوات ریاضی حتی در میان مردان نیز درست نیست و برخلاف کلیّت «فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ» که در این آیه آمده، می باشد. همانطور که مساوات میان مردان و مساوات میان خود زنان، نادرست، غیر علمی و غیر عقلانی است، مساوات میان زن و مرد نیز نادرست، غیر علمی و غیر عقلانی و ضد طبیعت است. هر کسی را بهر کاری ساختند؛ مساوات میان نامساویان، خلاف عدالت است.

اسلام و مبانی مدیریت، ص193-196

[4] آیۀ 34 سورۀ نساء.

[5] آیۀ 32 سورۀ مائده.


برچسب‌ها: مدیر و مدیربت
 |+| نوشته شده در  جمعه ۱۱ آبان ۱۳۹۷ساعت 19:53  توسط sultan  | 
  بالا